کد مطلب:95587 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:108

خطبه 090-خطبه اشباح












[صفحه 197]

در عظمت پروردگار ستایش و سپاس در خورد معبودی است كه عطا و بخشش از گنجینهای سرشار او نمی كاهد و امساك در عطا بر گنجینه اش نمی افزاید، در حالی كه هر كس بخشش كند از ثروتش می كاهد و هر كس امساك كند بر ثروتش می افزاید و یگانه است خدایی كه بهركس به قدر توانایی و شایستگی او از بركت و نعمت خویش می بخشاید و آنانكه می خواهند و آرزو دارند پا به راه حق تعالی بگذارند، راه بر ایشان باز است و او خدایی است كه نعمت احسان می كند و ضامن رزق و روز خلایق عالم است و اوست كه قبل از هر چیز بوجود آمده و بعد از همه چیز خواهد بود و چیزی یا كسی با او نخواهد بود، پس به دیده دل ادراك می شود و چشم انسان جدا از قلب او توانای نگرش بر ذات او را ندارد همچنان كه روزگار توانای پنجه در افكندن با او را ندارد چرا كه مكان معینی نیز ندارد كه قابل انتقال كردد. اگر كوهها تمامی ثروت خویش را از نقره و طلای ناب بیرون بریزند هرگز نقصانی در گنجینه خدای پدید نخواهد آمد و اوست كه تمامی نیازمندان دست نیاز بسوی او آورند و به آرزو و طلب خود دست یابند.

[صفحه 197]

صفات عالی قرآن و اگر بدیده بصیرت نگاه كنی و صفات قرآنی را راهنمای خود قرار دهی و از شیطان حذر كنی... قرآن راهی از نور بر تو می گشاید و شیطانی راهی به ظلمت و تو از او كناره بگیر و باقی را به خدا بسپار كه خدا بر همه چیز آگاه است... و بدان كه راه یافتگان به عالم حقیقت آنهایی هستند كه در پی اسرار نهان نیستند و بر آنچه از عالم غیب پوشیده است آگاهی ندارند و خداوند نیز ایشان را از راه یابی بدان حصارهای بلند بی نیاز می گرداند چرا كه خداوند وقتی علم به چیزی را نداده و امر ننموده است تعلق در آنرا نیز تكلیف نمی داند. پس كافی است عظمت پروردگار را به میزان اندیشه و باور خود دریابی و به آنچه از قرآن مجید درمی یابی اكتفاء نمایی و عظمت و جلال خداوند را در گنجایش عقل و اندیشه خویش نسنج و قیاس نكن كه موجب پشیمانی است.

[صفحه 197]

زیرا كه خداوند بی همتا بگونه ایست كه اگر تمامی فكرهای بلند و اندیشه های سرشار برای بازشناسی قدرتش جمع آیند و بخواهند كیفیات صفاتی را دریابند نخواهند توانست به كنه ذاتش پی ببرند و خداوند اینان را خسته و ناامید و پشیمان براهشان بازمی گرداند تا به راهی كه قرآن و رسول خدا معین كرده است بروند و می بینی كه عظمت كبریایی او در قالب هیچ اندیشه و فكری نمی گنجد چرا كه او یگانه ایست كه بدون طرح قبلی جهان هستی را جامه وجود پوشانیده و آیات قدرت و نشانه های شوكت، تواناییهای وسیعش در عین خاموشی است و اوست كه بساط هستی را باراده خویش برپا داشته و نظامی استوار بخشیده است و اوست كه تكامل هر چیز را در صورت و سیرت تجلی بخشیده و هر نقش بدیعی در هر موجودی از موجودات عالم نشانه توانایی و قدرت اوست و مبین علم و قدرت و حكمت اوست.

[صفحه 198]

ای خدای بزرگ، آنانكه تو را به آفریده هایت تشبیه می كنند از تدبیر و حكمت تو ناآگاهند و بر یگانگی تو بیگانه مانده اند و از درك اینكه بر تو مانند نیست عاجزند... و گویی خبر از قیامت موعود نیز ندارند كه حتی بتها از بت پرستان بیزاری خواهند داشت و بت پرستان به زبان دل اقرار خواهند كرد كه در گمراهی و ضلالت بوده اند. خداوندا، آنانكه تو را با بندگانت یكسان گرفته اند و تو را با بتهای خویش شبیه ساختند در اوهام و خیالات واهی لباس امكان بر تو پوشانیده اند و صفات تو را مانند صفات بندگانت تجزیه كرده اند و تو را مجسمه ها و بتهای خویش به گونه ای اندازه گرفته اند كه هم در قوت و هم در عقل ناقض یكدیگرند. پروردگارا... به حكم آیات واضح و آشكاری كه از جانب تو بر پیامبر راستین تو نازل گردیده است و به حكم دلایل و حجتهایی كه در قرآن كریم آمده است گواهی می دهم كه تو یگانه ترین معبود عالم هستی و نهایتی و پایانی برای تو در اندیشه های انسانی نیست كه تو معبود بر حقی و در اندیشه ها نگنجی و هر كس تو را برابر با چیزی دانست به حكم قرآن تو با منطق آیات روشنت، كافر گردیده است.

[صفحه 198]

خلقت اشیاء خداوند بزرگ و خالق یكتا، بر هر چه آفرید حدی مقرر فرمود و آن حد را استوار گردانید و از روز حكمت و لطف بر آفرینش خویش نظامی بخشید و بر هر بخش صفاتی را عنایت فرمود. بگونه ای كه هیچكدام از محوری كه بر ایشان معین گردیده است خارج نگردند و در انجام وظایفی كه بر ایشان محول گردیده كوتاهی ننمایند و با بهانه های سختی و دشواری به سستی و اهمال نگرایند. و از وظیفه شانه تهی نكنند و عناد پیشه نسازند زیرا كه همه چیز بخواست او بوجود آمده و رنگ هستی گرفته و حیات یافته است. زمانی كه امر آفرینش به آخر رسید، عالم هستی به طاعت او سر فرود آورد و به دعوتی كه معبود انسانی از ایشان نموده بود پاسخ گفت، چرا كه هیچ آفریده ای توان آنرا نداشت كه در اطاعت امر چون و چرا داشته باشد و یا در امر سستی بورزد. و خداوند در هر یك از انواع مخلوقات خویش صفتی را بر گمارد و راهی را نمود و در عین حال به قدرت كامله خویش میان اضداد انس و الفت برقرار ساخت و به گونه ای به هم پیوست كه میانشان جدایی ممكن نباشد و صفاتی را جذبه عنوان نمود كه بسیار شگفت انگیز است و این معجونی كه مركب از اضداد است چه حیرت انگیز و چه عبرت آموز است.

[صفحه 199]

نظام عالم خداوند عالم بعد از خلقت انسان و افلاك، راههای گسترده آسمان را گشود به گونه ای كه شكافهای وسیع آنها به هم پیوسته باشد ولی به هیچ آویزی آویخته نباشد... و بعد برای ملائك و فرشتگان رحمت آسمانها را به هم پیوست كه نامه اعمال بندگان زمین را بر دیوان محاسبات الهی بازآورند تا در كتاب تدوین و ثبت گردد... و خدا بود كه همه امور را آسان گردانید. پروردگار یكتا، آسمان را كه دود و بخار بود به هم پیوسته داشت و فرمان داد بصورت آئینه ای دوار درآیند... و چون چنین شد فرمود دربهای بسته آسمان برای انسانها بازگردد و ستارگان زیبا و درخشان به نگاهبانی شب گماشته شدند همچنان كه خورشید را روشنایی و گرمی روز قرار دارد. و این همه منظومه را به هم پیوسته ولی معلق گردانید تا قدرت بی مثالش را متجلی سازد. آنگاه خداوند عالم فرمود تا آسمان و زمین و ستارگان و خورشید بر جایگاه خویش استوار بمانند و به خواست و رضای او تسلیم باشند و مقرر داشت خورشید در فلك روز قرار گیرد و شب با نور ماه مشخص گردد و هر دو در مسیری مشخص حركت داشته باشند بگونه ای كه شب بر روز امتیاز داشته باشد و نیز حركت روزها و هفته ها و ماهها در طریق حركت آنها با

زشناسانده شود و چون فلك واژگون ماند ستارگانی بسان در سفید ولی دور و ستارگانی درخشان ولی نزدیك قرار داد تا آسمان را زینت دهند و نیز ستارگان را بگونه ای ثابت و سیار و نیز طلوع و غروب را فلك مقرر داشت و فرمانبردار خویش قرار داد. از آن پس خداوند بزرگ برای كاخ زیبا و بلند آسمانی اش فرشتگان را آفرید و ایشان را به پاسداری از روزنه ها و زوایای آن كاخ رفیع گمارد و این فرشتگانند كه در پیچ و خم عرش ملكوت و بارگاه كبریائی و پاك و مقدس الهی زمزمه های تجلیل و تسبیح و تقدیس سر می دهند و حق سبحانه و تعالی را سپاس می گویند و گاهی ملكی با صدای بلند و آواز رسا به ستایش پروردگار خویش می پردازد كه در بیان او و هدف ثنایش نوری است پر فروغ كه حتی چشم فرشتگان را خیره می سازد و در مكانهای خویش متحیر و مبهوت می گرداند.

[صفحه 200]

خلقت فرشتگان خداوند یگانه و یكتا فرشتگان آسمانی را به گونه های متفاوت و اندازه و ابعاد مختلف آفریده است كه هر یك در كار ستایش و تقدیس عظمت ذات پروردگار مشغولند و هر چه خدایشان فرمان دهد اطاعت می كنند. آنها مخلوقات عزیز خداوندند و در بیان بر كلام حق پیشی نمی جویند و از اراده پروردگار سر نمی پیچند این فرشتگان رحمت وحی الهی را بازمی گیرند و امر و نهی او را در كمال امانت عزیز می دارند و خداوند نیز وجود ایشان را از وسوسه های شیطانی مبرا نگاه داشته تا بوسیله آنان پیامهای خویش را بر سفرا و پیامبران خویش برساند. خداوند بزرگ در دل فرشتگان رافت، فروتنی و توضع قرار داده و پرچم پر اهتزاز سپاس و توحید را در قلبهایشان برافراشته و آیات یكتاپرستی را بر ایشان آموخته است تا بار گناه بر دوش نگیرند و گردش روزگار در حال و روزشان تغییر بوجود نیاورد و ایمانشان سست نگردد و ظن و گمان در باورشان ننشیند تا در ایمانشان تزلزل ایجاد نماید. شكوه و جلال و عظمت ذات پروردگار آنچنان در قلب پاك فرشتگان ریشه دوانیده كه هرگز وسوسه های شیطانی دلشان را به ناپاكی گناه نمی آلاید و هیچ كینه و نفرتی در جانشان راه نمی یابد.. و اما فرشتگان،

گروهی بر بلندی كوهها، گروهی بر فراز ابرهای انبوه و در ژرفای تیرگیهای بسیار جای دارند و حتی جمعی از ایشان در زمین جای گرفته اند و گاه گامهایشان بسان درختی بلند است كه پرتوی نقره فام از آنها می تابد و سر بر آستان فلك می ساید، در حالی كه از قدمهاشان نسیم مشكباری جریان دارد... در این حال هیچ چیز ایشان را از عبادت و ستایش خداوند بازنمی دارد و با یقین و ایمان به كار سپاس حق تعالی مشغولند و از جایی كه سرشار از عشق و لطف خداوندی است سیراب گردیده اند و دل را به آنچه خداوند نهی كرده است اسیر نكرده اند هر چند كه پشت شان زیر بار اطاعت و عبادت پروردگار خمیده گشته است و دیدگانشان سرشار از اشك گردیده بسان چشمه های خروشان می جوشد. در این بلندی مرتبه و مقام و منزلت، بد، بندگی و خاكساری را از گردن باز نداشته و خودخواهی و غرور در دلشان راه نیافته است. چرا كه عبادت در پیشگاه حق تعالی مجال این اندیشه كه كردار خویشتن را بزرگ بیاندیشند و با این اندیشه از خدای خویش غافل بمانند برایشان باقی نگذاشته است. و در همه حال دیده پرامید بر خداوند بزرگ خود دارند و حرفشان و حدیثشان از عشق و عطوفتشان به خدای یگانه است. از این رو، نه از زیادی را

ز و نیاز بدرگاه خدای خود بی نیاز و درمانده می شوند و زمزمه های پنهانی را پایان می دهند و نه صفهایشان را در نمازگاهها می شكنند و نامرتب می گردانند. اینان راحتی و آسایش را آرزو نداشته اند و نیز نخواسته اند از زیر بار فرمان الهی شانه تهی كنند و كوشش و عزم بدون تزلزلشان را تباهی بخشند. و شهوات و امیال و خواهشهای نفسانی هرگز اراده ایشان را سست نمی گرداند و چنین است كه الطاف خداوندی را برای روز قیامت ذخیره رستگاری خویش كرده اند. و هر زمان كه مخلوقات راه گم كرده روی از خدای خود برگرفته اند ایشان با دلی لبریز از عشق و شور به ستایش و ثنای پروردگار خود برخاسته اند و شور و عشق آنان به اطاعت و بندگی از پاكباختگی دلشان در راه حق تعالی است و این عشق كم نظیر دلیل به زهد و پرهیزكاری و ترس از عذار آخر است همت اینان هرگز سست نمی گردد. و در چنگال طمع هرگز اسیر نمی گردند زیرا كه می ترسند از تلاش در راه سعادت آخرت بازمانند. و چنین است كه شیطان هرگز در وجودشان راه نمی یابد و نمی تواند بر قلبشان حاكم باشد و از خداوند جدایشان سازد... همچنانكه كینه و نفرت و دشمنی و حسد در جان آنان راه نیافته است و اندیشه های متفاوت و تردید و بدگمانی

میانشان فاصله نمی اندازد... كه فرشتگان مغروق در چشمه ایمان هستند و از حق و حقیقت روی نمی گردانند. آسمان از فرشتگانی این چنین سرشار است و در هر گوشه و هر روزنه ای فرشته ای در برابر عظمت پروردگار خود سرفرود آورده است و همین بر شوكت و جلالت خداوندی می افزاید همچنان كه بر ایمانشان.

[صفحه 202]

آفرینش زمین و خداوند زمین را از دل امواج آبهای سركش بیرون آورد... پیش از آن آب تمامی وسعت زمین را در بر گرفته بود و دریاهای خروشان زمین را در دل خود جای داده بودند و امواج سر بر آن می كوبیدند... اما زمین با سنگینی و هیبت خود امواج را از جنبش بازداشت و آرامش بخشید و پیكر پر نشیب و فراز خود را بر سینه آب گسترانید در حالی كه از پیروزی در نبرد با آب و از به مهار كشیدن آبهای وحشی مغرور بود. بعد از آن كه آب از خروش افتاد و موجها فرونشست و زمین بر كناره های آن ساكن گردید یزدان پاك كوهها گران و قله های بلند را بر پشت زمین قرار داد و چشمه سارها و نهرها و رودها را از بلندیها بسوی دشتها و جلگه های جاری ساخت و بر پیكر زمین آرامش بخشید. در آندم خداوند بزرگ و معبود آسمانی بین زمین و فضا راهی گشود تا هوا جریان یابد و ساكنین زمین را از فرو مردن نجات دهد و آنگاه انسان و سایر جانداران را آفرید و بركات و نعمتهای زمین را برایشان ارزانی داشت بر زمین گیاه رویاند و بر زمینهای بدون گیاه كه بر بلندی بودند و نهرها بر آن جاری نمی شد باران بارید و خاك مرده را هستی بخشید. برای آنكه باران ببارد پاره ابرهای پراكنده را به یكد

یگر پیوست، توده های ابر سفید پر آب را به حركت درآورد ابرها را با ریسمانی از نور خیره كننده محصور ساخت و برق را با آن همسفر ساخت تا در روشنایی آن ابر تیره را سفید گرداند... و آنگاه باد را همراه ایشان راهی ساخت تا آنها را بر سر هر خاكی براند و ببارد و چشمه ها را پدید آورد و دل زمین را از وجودشان سیراب گرداند. پس پروردگار از زمینهای خشك علف را و از دامان كوهها گیاهان را رویانید و زمین كه با مرغزارهای سبز و خرم زینت گرفته بود... از زیبایی گلها و سبزی گیاهان و شكوه شكوفه ها بر خویش می بالید و خداوند گیاهان را توشه مردم و علفها را روزی چهارپایان قرار داده بود و در سراسر زمین راهها و گذرگاههائی گشود و ستارگان آسمان را چراغ راه نهاد.

[صفحه 202]

خداوند كه عالم را چنین آفرید و آدمی را از میان مخلوقات خویش برگزید و نمونه آفرینش بی نظیر خویش قرارداد و نخست او را در بهشت افلاك ساكن ساخت و روزی فراوان بخشید و مقرر داشت كه با حوا روزی خوار بهشت باشند در عین حال او را از خوردن پارهای چیزهای نهی فرمود و به او آموخت كه چه كارهایی انجام بدهد. و از چه كارهایی به خاطر خسران و زیانش دوری جوید كه از مقام منزلت او خواهد كاست. اما آدم، بر آنچه خداوند نهی كرده بود دست آزید و خداوند او را از مقامی كه داشت نزول داد و او را به زمین خاكی فروفرستاد و فرمان داد تا با دودمانش زمین را آباد سازند و نیز خانه كعبه را بر پا دارند تا محبت و گواه زنده و صادقی برای مخلوق خدا باشد. پس از مرگ آدم، خدای یگانه، زمین را از نشانه یكتایی و خدایی خود خالی نگذاشت و آثار وحدت و یگانگی توحید را بوسیله پیامبرانی كه از فرزندان آدم بودند نمایاند و آئین انسانیت را بعنوان هدیه ای پر ارج برای آدمیان پیام داد و پیامبران خدا، یكی بعد از دیگری آمدند و از انسانها برای پرستش حق تعالی پیمان گرفتند تا سرانجام كه محمد رسول الله را به رسالت برگزید و با وجود او رسالت خود را كمال بخشید بگونه ای

كه برای هیچكس جای بهانه ای نماند. از آن پس خداوند سبحان بساط پربركت روزی انسانها را به گونه ای گسترد كه هر یك از آدمیان با رعایت عدل و انصاف بهره ای متناسب برگیرند و فقیر و غنی را مورد آزمون قرارداد تا فقیر صبود و ثروتمند مغرور را از هم باز شناسد و بیازماید. پس از آن، به ثروتمندان پریشان خاطر فقیران را یادآور شد و ایشان را به درازی و كوتاهی و آسانی و عسرت تفاوت بخشید و مقرر فرمود آدمیان بدین طریق آزموده شوند و آنگاه مرگ فراهم نمود بسان ریسمانی كه به دلوی بسته و از عمق چاهی بیرون آید.

[صفحه 203]

در همه این احوال خداوند به رازهای نهفته در دلهای به نجواهای خفته بر لبها و به گمانهایی كه در اندیشه هاست آگاهی داشت. خداوند سبحان، به هر چه كه آدمیان پنهان می نمایند آگاه است و هر صدایی آهسته و نجوا گونه ای را می شنود همچنان بر اندیشه هایی كه از ذهن ایشان می گذرد واقف و داناست. به آنچه تصمیم می گیرند، بر آنچه در نگاهشان می نشیند و بر آنچه در دلهایشان نهفته می دارند و حتی به سوراخهای كوچكی كه در تابستان موریانه ها و در زمستان حشرات و گزندگان ماوا می گیرند آگاه است و به صدای ناله و آه و گریه زنها و فرزندانی كه میانشان جدایی افتاده است... به صدای آهسته قدمها... به نوای نمو میوه در غلاف رگ و ریشه درختان و نهانگاه حیوانات در غارها و دره ها و كوهها و به نهانگاه پشه ها میان ساقه ها و پوست درختان به نقطه اتصال برگها به شاخه ها و بر رحمهای آمیخته به خون و نطفه... به ابرهای برآمده در آسمان و بباریدن دانه های باران به گردبادها به سیلابها... به آوای مرغان در شبان تاریك و بر آنچه در دل امواج پرتلاطم دریا پرورش می یابد، به آوای هر سخنی، و آهنگ هر نجوایی به مقدار وزن هر ذره ای به هم همه هر نفسی، به هر چه روی ز

مین است دانا و آگاه است و در این آگاهی و در نگهداری آنچه آفریده است نه رنجی و نه رادعی در پیش داشته و دارد. بلكه علم او در همه امور جاری است و خداوند بر ایشان احاطه كامل دارد و همه چیز در سایه عدالت و دادگستری و فضل و كرم خداوندیست... و هر علم او در كنه ذات اوست.

[صفحه 204]

دعا چنین خدایی را سپاس و ستایش رواست: خداوندا... تو یگانه ترین و شایسته ترین ستایشها و نیایشها را شایسته ای... تو دارای اوصاف نیكو و نعم بی انتهایی تو بهترین معبود و شایسته ترین معشوق و والاترین آرزوی انسانی و اگر محتاجی دست بسوی تو آرد تو بهترین و غنی ترین كریم و بخشنده ترین و امیدبخش ترین امیدوارانی... خداوندا... هر كس به تو عشق بورزد، به دامن مقصود دست یافته است زیرا كه بهترین معبود و والاترین معشوق انسانی. خداوندا... درگاه پر بركت و پر نعمت و كبریایی تو نیازمندی را بی نیاز می گرداند. خداوندا... خوان گسترده پرنعمت را ستایش می كنم و جز تو ثناگر هیچكس نخواهم بود. پروردگارا... جز تو كسی توانایی برآورد آرزوهای ما را ندارد پس به احسانت فقیرانه نیازمندم. بارالها... هر ستایش كننده ای را امید پاداش است اما چشم امید من بر توست و جز تو كسی را سپاس نمی گویم تو مرا به گنجهای رحمت و مغفرت خویش رهنمون ساز... ایزدا... خانه تو، در خور كسی است كه به یگانگی تو، به بی همتایی تو ایمان داشته باشد... من یكتایی را از آن تو می دانم و جز تو كسی را سزای ستایش نمی بینم. خداوندا... مرا به تو حاجتی است و جز فضل تو حاجت

مرا برنمی آورد و فقر را از دامن من دور نمی سازد. ما را به رضای خود خوشنود گردان و مستغنی و بی نیاز گردان، كه تو بر همه چیز قادر و توانایی... خدای من... به رحمت تو، به كرامت تو، به مغفرت تو نیازمندیم... لغزشهای ما را نادیده بگیر و گناهانم ببخشا...


صفحه 197، 197، 197، 198، 198، 199، 200، 202، 202، 203، 204.